“تلقین میت” از دیدگاە متفاوت
یکی از مسایل اختلافی در فقه اسلامی مسئله خواندن تلقین بعد از دفن میت میباشد، بسیاری از افراد نا آگاهانه با آن موضوع برخورد و آن را وسیله ای برای اختلاف افکنی و تفرقه میان مسلمانان قرار میدهند.
خواندن تلقین بعد از مرگ و دفنش همانطور که در برخی از مناطق اسلامی رایج و مرسوم است آیا عملی شرعی و جایز است و یا بدعت و ناجایز؟
به إجماع علماء أهل سنت وجماعت، میِّت بعد از دفن شدن، در قبرش مورد امتحان و سؤال ملائکە قرار میگیرد، إمام أبو الحسن الأشعري رحمه الله در کتابش (رسالته إلى أهل الثغر، ص 159) إجماع أهل سنت و جماعت بر این موضوع را نقل نموده، و میفرماید: وأجمعوا على أن عذاب القبر حق، وأن الناس يُفتنون في قبورهم بعد أن يحيون فيها ويُسألون، فيُثَبِّتُ اللهُ من أحب تثبيته ــ اهـ.
بر طبق أحادیث صحیح و مشهور نبوی -علی صاحبها أفضل الصلاة والسلام- سؤالاتی که در قبر از میِّت پرسیده میشود عبارتند از:
1- من ربک: پروردگار تو کیست؟
2-ما دینک: دین تو چیست؟
3- من نبیک: پیامبر تو کیست؟
أحادیث کثیری نیز بر این موضوع دلالت دارند، از جمله در سنن أبو داود (رقم: 3221) با سند حسن، از عثمان بن عفان رضی الله عنه روایت است که فرموده: كان النبيُّ -صلَّى الله عليه وسلم- إذا فرغ من دفن الميت وقفَ عليه فقال: “اسْتَغفِرُوا لأخيكُم وسَلُوا له بالتثبيت؛ فإنه الآن يُسألُ»ا ه.
ترجمه: پیامبر خدا صلیالله علیه وسلم، هرگاه از دفن میت فارغ میشد، بر قبر آن میت میایستاد میفرمود: برای این برادر فوت شدەتان از خداوند متعال طلب بخشش و مغفرت نمایید، و از الله بخواهید او را ثابت القول نماید، زیرا او هم اکنون مورد سؤال ملائکە قرار میگیرد.
در أحادیث صحیحی از پیامبر أکرم(ص)وارد شده که میِّت وقتی در قبر قرار داده میشود، در احوالیست که گویی هنوز بی خبر از وفات و خروجش از دنیاست، و وقتی ملائکة نزد او میآیند خطاب به وی میگویند: اجْلِسْ. فَيَجْلِسُ، قَدْ مُثِّلَتْ لَهُ الشَّمْسُ قَدْ مَثُلَتْ لِلْغُرُوبِ، فَيُقَالُ لَهُ: أَخْبِرْنَا عَمَّا نَسْأَلُكَ عَنْهُ؟ قَالَ: فَيَقُولُ: دَعُونِي أُصَلِّي. قَالُوا: إِنَّكَ سَتَفْعَلُ، أَخْبِرْنَا عَمَّا نَسْأَلُكَ عَنْهُ»ا ه.
(المستدرک للحاکم 1404، وصحیح ابن حبان 3116، والسنة للخلال 1176، و…، إسناده حسن).
ترجمه: ملائکه به او میگویند: بنشین، پس او مینشیند در حالیکه خورشید به نحوی برای او به تصویر کشیده شده که در حال غروب است و آن میِّت گمان میکند نماز عصرش را نخوانده، لذا وقتی ملائکه به وی میگویند: به سؤالات ما پاسخ بده، او میگوید: بگذارید نمازم را بخوانم، و ملائکه به وی میگویند: بعداً میخوانی، فعلاً به سؤالات ما پاسخ بده.
در أحادیث صحیحی از پیامبر أکرم صلی الله علیه وسلم که از طریق جمعی از صحابه از جمله أنس بن مالک، أبو هریرة، براء بن عازب و… وارد شدەاند، رسول أکرم صلی الله علیه وسلم بیان فرموده که میّت وقتی به محل دفن کردن حمل میشود، تشییع کنندگان را میبیند و آنها را خطاب قرار داده و با آنها صحبت میکند: ( قدِّموني قدِّموني، و…)، و نیز در همین أحادیث بیان شده است که وقتی میّت دفن میشود، کاملاً صدای تشییع کنندگان را میشنود، به نحوی که حتی صدای پای آنها را نیز میشنود چه رسد به صدای صحبتهایشان را، قال رسول الله صلی الله علیه وسلم: إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا وُضِعَ فِي قَبْرِهِ, وَتَوَلَّى عَنْهُ أَصْحَابُهُ, إِنَّهُ لَيَسْمَعُ قَرْعَ نِعَالِهِمْ, قَالَ: يَأْتِيهِ مَلَكَانِ فَيُقْعِدَانِهِ…»ا ه.(صحیح بخاري 1338، ومسلم 7318، و… ).
همچنین پیامبر أکرم صلی الله علیه وسلم، به هنگام زیارت قبور ما را إرشاد فرموده که به أهل قبور سلام داده و آنها را خطاب قرار دهیم، خطابی که برای کسی بکار میرود که صدای ما را میشنود.
امام ابن کثیر دمشقي رحمه الله در تفسیر آیه 52 از سوره الروم میفرماید: وثبت عنه صلى الله عليه وسلم لأمته إذا سلموا على أهل القبور أن يسلموا عليهم سلام من يخاطبونه فيقول المسلم: السلام عليكم دار قوم مؤمنين و هذا خطاب لمن يسمع و يعقل، ولولا هذا الخطاب لكانوا بمنزلة خطاب المعدوم والجماد، والسلف مجمعون على هذا، وقد تواترت الآثار عنهم بأن الميت يعرف بزيارة الحي له ويستبشر»ا ه.
ترجمه: و از پیامبر صلی الله علیه وسلم ثابت است که أمتش را إرشاد فرموده، هرگاه بر أهل قبور سلام نمودند، همچون کسی به آنها سلام دهند که واقعاً مخاطب آنهاست و به آنها بگویند: سلام بر شما ای أهل مقبرەی مسلمانان! و این صیغەی سلام دادن، برای خطاب دادن کسی استعمال میشود که میشنود و میفهمد، وگرنه این نوع خطاب، به منزلت خطاب جمادات و معدومات میبود، و سلف صالح بر این موضوع إجماع نظر دارند، و آثار و روایاتی که دلالت بر این دارد که میّت از زیارت قبرش توسط زنده آگاه است وخوشحال میشود، از سلف صالح به تواتر وارد شده است».
همچنین امام ابن القیم رحمه الله نیز، دقیقاً این موضوع که ابن کثیر بیان فرمود، در کتابش (الروح، ص 8) آورده است. در(صحیح مسلم، رقم 192) از صحابی بزرگوار (عمرو بن العاص رضي الله عنه) روایت شده که، به هنگام وفاتش، فرزندش عبدالله بن (عمرو رضي الله عنهما) و سائر حاضرین از صحابه و تابعین را وصیت نمود بعد از وفات و دفن ایشان، بلافاصله قبرش را ترک نکرده و او را تنها نگذارند، بلکه وصیت نمود به اندازەی نحر(=سر بریدن) یک شتر و تقسیم گوشت آن، کنار قبرش بمانند تا او با حضور آنها در کنارش، آرامش یافته و بخوبی بتواند جواب ملائکەی خداوند در قبر را بدهد.
قال عمرو بن العاص رضي الله عنه:« فَإِذَا دَفَنْتُمُونِي فَشُنُّوا عَلَيَّ التُّرَابَ شَنًّا، ثُمَّ أَقِيمُوا حَوْلَ قَبْرِي قَدْرَ مَا تُنْحَرُ جَزُورٌ وَيُقْسَمُ لَحْمُهَا، حَتَّى أَسْتَأْنِسَ بِكُمْ، وَأَنْظُرَ مَاذَا أُرَاجِعُ بِهِ رُسُلَ رَبِّي»ا ه.
واضح است آنچه صحابی بزرگوار (عمرو بن العاص) در حضور جمعی از صحابه و تابعین وصیت نموده و کسی بر وی إنکاری نکرد، از مسائل غیبی ای است که از طریق اجتهاد شخصی قابل درک نبوده و حتماً بایستی (عمرو بن العاص) این موضوع را از تعالیم حضرت رسول صلی الله علیه وسلم فرا گرفته باشد. و زمانی که وقوف نزد قبر بعد از دفن، وعدم ترک آن بلافاصله، مشروع و مندوب میباشد، واضح است در چنین وقوفی، خواندن دعاء و أذکار و تلاوت قرآن، جای خود داشته و مستحب است، و از این حیث است که مجتهد عظیم أمت اسلام (إمام محمد بن إدریس الشافعي) رحمه الله در کتابش (الأم:2/645) فرموده: مستحب میدانم که وقتی میت دفن شد، نزد قبرش قرآن خوانده شود و برایش دعاء کرده شود، وأُحِبُّ لو قُرِئَ عند القبر ودُعيَ للمیت»ا ه.
و نیز فرموده است: و حتی اگر جمیع قرآن را در این حالت ختم کردند، کار نیکویی انجام دادەاند= وإن ختموا القرآنَ كلَّه كان حسناً»ا ه(ریاض الصالحین، ص 370).
با تفصیلاتی که گذشت: اگر در این احوال بعد از دفن، کسی از حاضرین در فضایی آرام و معنوی، میِّت را خطاب قرار داد(میّتی که حتی صدای پای آنها را هم میشنود چه رسد به صدای سخنانشان) و به او گفت: “ای فلانی! اکنون مورد سؤال ملائکة قرار میگیری، نترس! و آنچه در دنیا به آن اعتقاد داشتەای که همانا (پروردگارت الله است و پیامبرت محمد “ص”، و دینت اسلام) را به یاد داشته باش و بدون ترس و با آرامش در جواب ملائکەی خدا آن را ذکر نما”.
اگر کسی چنین خطابی(= تلقین) به میِّت نمود و این موضوع را به او یادآوری کرد، آیا کسی میتواند به او بگوید: تو با چنین کاری مرتکب حرام شدی، و بدعت ضلالت انجام دادی؟
یقیناً کسی که از علم شرعی و منهج استنباط أحکام نصیبی برده باشد، از گفتن چنین سخنی إباء میورزد!
براستی آیا با توضیحاتی که گذشت، چنین کاری(= تلقین میت) با آن تفصیل مذکور در بالا، آیا داخل در مباحات و چه بسا مستحبات نمیشود، مادامی که دلیل خاصی بر تحریم یا وجوب یا کراهیت آن وجود نداشته باشد؟!
شیخ ابن تیمیة الحنبلي رحمه الله در این زمینه میفرماید: تلقينه بعد موته ليس واجباً بالإجماع ولا كان من عمل المسلمين المشهور بينهم على عهد النبي وخلفائه بل ذلك مأثور عن طائفة من الصحابة كأبى أمامة و واثلة بن الأسقع، فمن الأئمة من رخص فيه كالإمام أحمد وقد استحبه طائفة من أصحابه وأصحاب الشافعى، ومن العلماء من يكرهه لاعتقاده أنه بدعة. فالأقوال فيه ثلاثة: الاستحباب والكراهة والإباحة وهذا أعدل الأقوال»ا ه. (مجموع الفتاوی 24/297- 298).
ترجمه: تلقین میِّت بعد از دفن، به إجماع علماء واجب نیست، و از عمل مشهور مسلمانان در زمان پیامبر صلی الله علیه وسلم و خلفاء راشدین هم نبوده است، بلکه تلقین میت از گروهی از صحابه همچون أبو أمامة الباهلي، و واثلة بن الأسقع، روایت شده است، لذا برخی از أئمة همچون إمام أحمد بن حنبل آن را جایز دانستەاند، و گروهی از أصحاب أحمد وأصحاب شافعي نیز آن را جایز دانستەاند، و کسانی از علماء نیز از این جهت که معتقد بودەاند این کار قبلاً نبوده و بعداً ایجاد شده و به نحوی اسم بدعت بر آن اطلاق میشود، آن را مکروه پنداشتەاند.
پس أقوال علماء راجع به حکم تلقین، سه قول است: استحباب، کراهیت، و مباح بودن، که این قول سوم(=مباح بودن) معتدل ترین أقوال است»ا ه.
میبینیم که حتی ابن تیمیة رحمه الله نیز قائل به مباح بودن تلقین میت است.
و بایستی دانست که: علماء مذاهب شافعیة، حنابلة، مالکیة، و کثیری از علمای حنفیة، تلقین میت بعد از دفن را مستحب و مندوب میدانند، و جمعی دیگر از حنفیه آن را مباح و قلیلی نیز ممکن است مکروه بدانند، و ادلەی آنها بر مستحب دانستن تلقین، علاوه بر آنچه گذشت، روایاتی است که در این زمینه وارد شده، و هر چند که برخی از این روایات از لحاظ إسناد ضعیف هستند، لکن دربرگیرندەی موضوعی هستند که در أصل – نزد أکثریت علماء، و با مدارکی که گذشت- مباح یا مستحب میتواند باشد، لذا ورود چنین روایاتی نیز مٶکد جواز یا استحباب سابق بودە و ظن موجود در اثبات این حکم را تقویت بیش از پیش میبخشد.
ادامە داد…
دارالعلوم سلطان صلاحالدین ایوبی
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟