وقار سالخوردگی؛ جایی برای نشستن و اندیشیدن
ترجمە: عبداللە علیپور
پیری، یکی از فصلهای بیبدیل زندگیست که هر انسانی باید طعم شیرین و تلخ آن را بچشد. هرچند برخی از ما ممکن است در جوانی به سوی خالق بازگردیم، اما آنهایی که فرصت مییابند به این مرحله برسند، در مسیر تجربه و حکمت قرار میگیرند. در جامعه کرد، پیری این روزها همچون نسیمی آرام، در میان جمعیت در حال گسترش است؛ نعمتی که حاصل پیشرفتهای حوزه سلامت و مراقبتهای نوین مانند تزریق پلاسما برای جوانسازی پوست، جلوگیری از چین و چروک و بهبود طراوت و شفافیت چهره است. برخی نیز با روشهایی مانند بوتاکس، کشیدن پوست، کارگذاری نخهای طلایی یا کاشت گونه، تلاش میکنند جلوه جوانی را حفظ کنند.
اما حقیقت این است که خطوطی که بر چهره سالخوردگان نقش میبندد، بیش از هرچیز داستانی از مقاومت، عشق و زندگی است. این خطوط، حکایت سالها تلاش و گذر از سختیهاست. در جامعه ما، به دلیل نگرشهای سنتی و گاه سختگیرانه، بسیاری تلاش میکنند علائم پیری را پنهان کنند؛ موهای سپید را رنگ میزنند و با آرایش، چهرهای جوانتر از سالهای واقعی خود میسازند. اما آیا این پنهانکردن، ارزش حقیقی پیری را کاهش میدهد.!
پیری فرصتی است برای نشستن، تأمل و مرور خاطرات. فرصتی برای انتقال گنجینههای زندگی به نسلهای آینده. پروردگار، زندگی را به فصلهایی تقسیم، و هیچ مرحلهای را بیحکمت نیافریده است. پیری، مرحلهای از زندگی است که ترس از آن، نشانهی جوانی نیست بلکه نشان از بیتجربگی و ناآرامی روح است.
شاعر زیبا گفته است: آنکه از پیری میترسد، حتی در جوانی نیز پیر است.
بنابراین، ما جوانان باید بیاموزیم که پیری نه پایان بلکه آغاز درکی ژرفتر از زندگی است. پیامبر
فرمودهاند: کسی که به سالمندان احترام نگذارد، از ما نیست. بهتر است از نظر روحی خود را جوان نگه داریم؛ والت دیزنی میگوید: پیری تنها در جسم نیست، ریشهی پیری در روح انسان است.
سالمندان ما، گنجینههای طلایی جامعهاند؛ ذخایری از تجربه و دانش که چراغ راه ما در مسیر زندگیاند. وظیفهی ماست که با محبت و احترام، به آنها گوش دهیم، خاطراتشان را بشنویم و به آنها احساس تعلق و ارزش بدهیم. نگذاریم آنها را از جمع خود دور کنیم یا در گوشهای تنها بگذاریم.
زندگی جریان دارد و پیری، دردی است که همه روزی با آن روبرو خواهیم شد. پس با مهربانی و صبر با این فصل از زندگی مواجه شویم تا نسلهای آینده نیز چنین رفتاری با ما داشته باشند.
گاندی حکیم میگوید: اگر پیری نباشد، نه کودکی طعمی دارد و نه جوانی ارزشی.
پیری، نمایانگر تجربههای بیشمار و گذر زمان است که حکمت را به همراه دارد. پذیرش پیری، پذیرش چرخه طبیعی زندگی و ارزشگذاری به هر مرحله آن است. اگرچه زمان میگذرد، اما روح میتواند جوان بماند و هر سال شکوفاتر شود. در سایهی پیری است که معنای واقعی زندگی برایمان روشنتر میگردد.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟