نکتەهای قرآنی "قسمت سوم"

نکتەهای قرآنی “قسمت سوم”

چهار چيز جزو اسباب خوشبختی هستند: زن صالحه، مسکن وسيع و جادار، همسايەی نيکو و مرکب راهوار.

نکتەهای قرآنی “قسمت سوم”

امام سفیان بن عیینه(رحمه الله تعالی) می‌فرماید: ما در قرآن سه نوع رزق داریم:

۱-رزق معلوم
۲-رزق مقسوم«تقسیم شده»
۳-رزق مضمون«ضمانت شده»

۱ــ درباره(رزق معلوم) خداوند می‌فرماید:(وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَآئِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُٓ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ (حجر:۲۱)و هیچ چیزی نیست مگر آنكه خزانه‌هایش نزد ماست، و آن را جز به اندازه معین نازل نمی‌كنیم.
۲ـ در مورد(رزق مقسوم)خداوند می‌فرماید:(«نحن قسمنا بینهم معیشتهم فی الحیاة الدنیا…»(زخرف/۳۲)
«ما روزی را در زندگی دنیا بین ایشان تقسیم کرده‌ایم»

۳ــ در باره(رزق مضمون)خداوند میفرماید: وَفِی السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ ــ فَوَرَبِّ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِّثْلَ مَا أَنَّكُمْ تَنطِقُونَ

“و رزق و روزی شما، و آنچه به شما وعده داده می‌شود در آسمان است. سوگند به پروردگار آسمان و زمین که آن وعدەها حق است، همان گونه که شما با یکدیگر سخن می‌گویید”. الذاریات ۲۲ ــ ۲۳
شیخ حسن بصری (رَحِمهُ اللّٰهُ تَعَالَى) می‌فرماید: لعنت خدواند بر قومی باد که حق تعالیﷻبرای آنها سوگند یاد کرده است، ولی آنها کلام پروردگارشان را باور ندارند [و در غم رزق و روزی هستند].
پس وقتی که فقط خداوند، روزی رسان است، چرا انسان به تملق و چاپلوسی در برابر انسانی همچون خود می‌پردازد و برای به دست آوردن روزی، خودش را پیش انسانی، خوار و ذلیل می‌نماید؟! خداوند متعال می‌فرماید: وَ مَا مِن دَآبَّهٖ فِی ٱلۡأَرۡضِ إِلَّا عَلَى ٱللَّهِ رِزۡقُهَا﴾ [هود: ۶]
«و هیچ جنبنده‌ای روی زمین نیست مگر آنکه روزیش بر عهده خداوند است».

و همچنین می‌فرماید: مَّا یَفۡتَحِ ٱللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحۡمَهٖ فَلَا مُمۡسِکَ لَهَاۖ وَمَا یُمۡسِکۡ فَلَا مُرۡسِلَ لَهُۥ مِنۢ بَعۡدِهِۦ﴾ [فاطر: ۲] «هر رحمتی که خداوند درش را برای مردم بگشاید، هیچ بازدارندەای ندارد و هر آنچه که او باز دارد، هیچ کسی بعد از او نمی‌تواند آن را سرازیر نماید».

پندانه

۱ــ بگذارید برای  وسعت رزق، مثالی بزنم.
دوش حمام رو نگاه کنید، آب از بالای سرت پایین می‌آید ولی اینکه اصلاً آب باز باشد یاخیر، کم باشد یا زیاد، سرد باشد یا گرم، تنظیم کردن آن به تو مربوط می‌شود که کدام شیر را بچرخانید. این مثال ماجرای «رزق و روزی» است. رزق و روزی ما به تعبیر قرآن در آسمان است، بالای سر ما به همین خاطر قرآن می‌فرماید: «و فی السماء رزقکم» ولی اینکه فرو ببارد یا خیر، کم ببارد یا زیاد، به سعی و تلاش ما بستگی دارد.
«لیس للانسان الا ما سعی»
برای ازدیاد رزق باید چارەاندیشی کنیم اگر کسی رزقش کم است، انفاق کند.
شاید بگویید دستم خالی است و کیسەام بی پول، اما خداوند می‌فرماید: از همان که داری ببخش تا برایت زیادش کنم. چه حساب و کتاب قشنگی دارد خدا. همه چیزش بوی محبت می‌دهد. کم داری، ببخش، من برات زیادش می‌کنم، درستش می‌کنم. دیدید وقتی حال کسی رو خوب می‌کنیم، دل کسی رو شاد می‌کنیم چقدر شارژ می‌شویم؟! کل قصهٔ زندگی همین است، همه‌اش بده‌بستون محبت است. اگه تو این داد و ستد شرکت نکنی و بلدش نباشی، پس «زندگی»را باختی.
۲– اکثر ما فکر می‌کنیم که رزق تنها مال دنیا است، اما در حقیقت رزق دو نوع دارد؛ مادی و معنوی، به تعبیر بهتر رزق اجساد و رزق قلوب،
سرمایه، ماشین، خانه، زمینهای زراعی زیاد همه رزق مادی و رزقی برای پرورش اجساد و تن آدمیزاد هستند اما رزق‌های معنوی مانند وجدان زنده، ایمان کامل، فرزند خوب همسر خوب؛ قناعت بدانچه دارید، دوست خوب، همسایه و خوشاوندان خوب و با مرام، همه رزق معنوی هستند که خیلی وقتها ما دعا کردیم که خداوند  رزق مادی به ما بدهد اما بەجایش این رزقها را به ما عطا کرده که صد مرتبه از رزق مادی بهتر هستند. پیامبر  ﷺ می فرماید: أربع من السعادة : المرأة الصالحة ،والمسكن الواسع والجار الصالح والمركب الهنيء.)ترمذی
چهار چيز جزو اسباب خوشبختی هستند: زن صالحه، مسکن وسيع و جادار، همسايەی نيکو و مرکب راهوار.
شیخ الاسلام  ابن تيمية «رحمه الله تعالی»سحن زیبایی دارد کە می‌فرماید:
(كما أن لله ملائكة موكّلة بالسحاب والمطر فله ملائكة موكّلة بالهدى والعلم.
هذا رزق القلوب، و هذا رزق الأجساد.) همانطور که خداوند فرشتگانی برای ابر و باران مامور کردە «رزق مادی» همینطور هم  فرشتگانی برای هدایت بشریت و آموزش دادن آنها مامور کرده «رزق قلوب» آن رزق مادی است و این رزق قلوب). مقداری هم به رزق قلوب اطرافمان نگاهی بیندازیم خالی از لطف نیست: چشمها را باید شست و زندگی را طوری دیگر نگاه کرد.

منبــع :

۱ــ إحيَاءُ عُلُومِ الدِّين الإمامُ محمد الغزالی

۲ــ من کنوزالقرآن الکریم ج۳ص ۱۲تالیف د:زید بن محمد الرمانی
تحقیق :خادم اهل التفسیر :عبدالسلام جلفایی